• وبلاگ : مسافر
  • يادداشت : مادرِ مادرِ مادرم
  • نظرات : 1 خصوصي ، 4 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مريم ثاني 
    سلام

    اي واي
    کي؟
    من که تازه ديدمت!
    خدا رحمتشون کنه. تسليت ميگم
    پست خوبي بود.مخصوصا اينجاش:
    هميشه لحظه اي که ميت را مي گذارند توي قبر، برايم ترسناک است و اشکم را در مي آورد. نه براي کسي که دارد مي رود زير خاک، براي خودم... فمالي لا ابکي... أبکي لخروج نفسي... ابکي لظلمة قبري... أبکي لضيق لحدي...*
    پاسخ

    سلام. سلامت باشيد، خدا رفتگان شما رو هم بيامرزه. / دو هفته پيش تقريبا
    + اشرفي 
    سلام دوست جون
    خدا رحمتشون کنه.
    در مورد رسم بعد از تشييع هم جالبه ما هم شبيه همين رسم رو داريم. منتها يا در منزل از قبل تدارک ميبينيم. مثلا چند نفر از اقوام دورتر يا همسايه ها ميمانند خانه تا ناهار را اماده کنند يا از قبل ترتيب تالار و اينها داده مي شود. با اينهمه به خاطر اينکه بعد از دفن مهمانها پراکنده نشوند غالبا زودتر از سر خاک برميگردند متاسفانه.
    اما تجربه اي که ما در روز تشييع پدربزرگم داشتيم اين بود که چهار نفري از نوه ها مانديم سرخاک. خيلي ها اجازه نمي دادند. به هواي اينکه ممکن است بمانيم و بي تابي کنيم. اما سماجت کرديم و مانديم. قرآن و دعا و زيارت عاشورا و اينها برايش هديه فرستاديم.
    راستش هميشه از اين ميترسم که بعد از مرگم چه کسي سرخاکم ميماند؟ به قول تو چه کسي مرا در قبر مي گذارد؟:(
    پاسخ

    سلام، مشتاق ديدار:) / خدا رفتگان شما رو هم بيامرزه. / چه کار خوبي. منم دوست داشتم بمونم، ولي ميموندم ديگه نميشد برگردم، راه دور بود :(


    خدا رحمتشون کنه ..

    / متن زيبا و تاثيرگذاري بود

    پاسخ

    خدا رفتگان شما رو هم بيامرزه.
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ پنج شنبه 94 مرداد 8 نوشته شما با عنوان مادرِ مادرِ مادرم برگزيده شده و در جايگاه پيوندها در مجله پارسي نامه قرار گرفته است. دبير تحريريه ي اين انتخاب غزل ِ صداقت و دبير سرويس آن هور بوده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.