وبلاگ :
مسافر
يادداشت :
امتحان
نظرات :
1
خصوصي ،
7
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
ندا
عيدتون مبارک
+
مصطفا حقانيفضل
سلام. خيلي زحمت كشيديد و قدم رنجه كرديد و همه رو يك نفس خونديد و ...
ممنونم ازتون بابت لطفتون به نوشتهها؛ هرچند اينقدرا هم تعريفي نيستن.
منم امروز آخرين امتحان اولين ترم آخرين مرحله دانشگاهيمو گذروندم (سخت شد)
خدا آخر و عاقبتمو به خير كنه با اين امتحانا.
+
مکلاسي
نشسته ام به شفاعت مرا جواب مکن
از استجابت عشق من اجتناب مکن
مرا که تشنه سرچشمه هاي فيض توام
اسير وسوسه ساکت سراب مکن
مرا که دلخوش آرامش حضور توام
دوباره دستخوش موج اضطراب مکن
ثواب کوچک ما را خدا قبول کند
تو هم گناه بزرگ مرا حساب مکن
نهاده ام به ضريحت سر ارادت و عشق
از آستان ِ اميدت مرا جواب مکن...
پاسخ
ممنون:)
+
دوست
انگار که منم اين روزها تو امتحان خدام بدجور...چندطرفه...
دعام کن بانو...
پاسخ
محتاجيم به دعا. / يه سوالي، من شما رو مي شناسم؟
+
کسي از همين حوالي
سللااااام
خداييش خدا خيلي باحال امتحان ميگيره.خودش هي تقلب ميرسونه سر جلسه
دمش گرم که از همه ي ستادا باحال تره و احسن الخالقينه
پيش مام بياين...........
شما تو خاطره ي چادري شدنمون نظر گذاشته بودين....
پاسخ
سلام. هي تقلب مي رسونه:)) / آدرس وبلاگتون رو يادم رفته. اين آدرسي که گذاشتين باز نميشه.
+
همکلاسي
نه ..چرا بزنم .کاملا به تصميمت احترام ميذارم و به نظرم تصميم درستي ميتونه باشه بسته به اينکه چه آينده اي رو براي خودت ديده باشي.
-----------------------------
:)) دقيقا ..
من و شما فرق داريم..
خووووب يادم مياد که اگه باهم سر يک جلسه نشسته بوديم
از حال و روز آشفته من هرکسي ميفهميد که سوالا چالشي ه
اما شما انقدر آهسته پيوسته سوالا رو حل ميکردي که هيچ حسي از سخت بودنشون به آدم دست نميداد...
و خوووب تر يادمه که اگه سوالي رو حل ميکردي حتما درست بود :))
و اونايي رو هم که نرسيده بودي بنويسي اگه بهت فرصت ميدادن حتما حلشون ميکردي و درست :))
اما من..توي اولين برخورد با سوالي که ظاهرش برام غريب بود تمرکزمو از دست ميدادم و ديگه نميتونستم ذهن آشفته امو جمع کنم..و حال و رزوم خيلي تابلو ميشد :(((
-------------------------------
دکترا خونده و نخونده...يه دونه اي بانو..
پاسخ
مرسي:) / براي همين بعد امتحان که ميگفتم بد دادم، هيچکي باور نمي کرد:))) / چشماتون يه دونه مي بينه:)
+
همکلاسي
نميخوام نا اميدت کنم..اما متاسفم!!
دکترا هم واحد داره و امتحان!!
------------------------------
اي بابا..حرف دل رو زدي..
-----------------------------
نتيجه امتحاناي خدارو که نميدونم..
اما خود امتحاناتش گاهي وقتا انقدر طولاني ميشه که ديگه نميتوني رو عملکردت حسابي باز کني..ديگه خودت از کنترل خودت خارج ميشي.
با خودت ميگي:
خدايا!! حتي امتحان الاستيسيته هم نهايت 4 ساعت ه!! بيشتر از اون اگه طول بکشه..نه تنها پاسخ جديدي به ذهن آدم نميرسه..بلکه ممکنه عملکرد درستش توي سوالات قبلي رو هم با يه تصميم اشتباه از بين ببره...
از طولاني شدن امتحاناتش ميترسم..من آدم روزاي سخت نيستم..عملکردم در طولاني مدت افتضاح ه..خودش شاهده..
پاسخ
يه چيزي بگم منو نمي زني؟ (آخه به هرکي ميگم مي زنه!!)... نمي خوام دکترا بخونم ديگه. / شايد براي همينه که من امتحاناي خدا رو دوست دارم:) چون هميشه از وقت کم بيشتر وحشت مي کنم تا از خود سوالاي امتحان. امتحان طولاني خوبه. هي سوالا رو حل ميکني و دوباره حل ميکني و دوباره و ... :)) / البته هميشه هم امتحاناي خدا طولاني نيست. گاهي يه لحظه است. تو همون کسري از ثانيه بايد يه عکس العمل مناسب انجام بدي. و اگه از قبل خودتو آماده نکرده باشي، باختي.