سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اومانیسم یا همان اعتماد به نفس کاذب آدم ها

ارسال شده توسط م.رضوی در 92/9/18

 

تاریخچه تدوین آیین نامه های طراحی سازه در برابر زلزله را می خوانم. از وقتی اولین آیین نامه نوشته شده، تا حالا، روند تغییرشان این طوری بوده:

یک روش طراحی ابداع می شود و چند سال با همان روش ساختمان ها را می سازند. تا اینکه یک زلزله بزرگ می آید و ساختمان ها خراب می شوند. می فهمند یک جای کار اشتباه کرده اند. می روند روش را اصلاح می کنند و دوباره ساختمان می سازند. باز چند سال بعد با یک زلزله بزرگتر، همان ساختمان های جدید فرو می ریزند.

این سیر آزمون و خطا تا همین امروز ادامه داشته. یعنی اگر الان از بزرگترین مهندس زلزله دنیا بپرسید: «می توانی تضمین بدهی که ساختمانت در اثر هیچ زلزله ای خراب نشود؟» می گوید: «نه! فقط می توانم بگویم با علم امروز بشر احتمال فرو ریختنش کم است.»

دارم فکر می کنم کسانی که نمی توانند یک پدیده فیزیکی را تحلیل کنند و یک ساختمان بسازند، چطور می خواهند از پسِ ساختن یک جامعه آرمانی برای آدم ها بربیایند؟ چطور ادعا می کنند عقل و تجربه خودشان برای به سعادت رساندن بشر کافی است؟ چقدر باید جوامعِ متکی بر مکاتب بشری فرو بریزد تا بالاخره بفهمند دین می خواهند؟!

می گویند از نشانه های عالِم این است که اعتراف کند هیچ چیز نمی داند. بشر –هنوز- عالِم نشده است!

پ.ن. البته بسیاری از تغییرات آیین نامه ها، پیش از زلزله و آسیب دیدن سازه ها بوده، اما معمولاً تغییرات بزرگ، بعد از زلزله های بزرگ رخ داده است.


حرفهای یک درشکه چی

ارسال شده توسط م.رضوی در 91/2/12

 

از دیالوگ های کتابِ دوست داشتنیِ "سیاه زیبا 

"All very well for you religious chaps to talk so," said Larry; "but I"ll turn a shilling when I can. I don"t believe in religion, for I don"t see that your religious people are any better than the rest ."

"If they are not better," put in Jerry, "it is because they are not religious. You might as well say that our country"s laws are not good because some people break them. If a man gives way to his temper, and speaks evil of his neighbor, and does not pay his debts, he is not religious, I don"t care how much he goes to church. If some men are shams and humbugs, that does not make religion untrue. Real religion is the best and truest thing in the world, and the only thing that can make a man really happy or make the world we live in any better."

(Chapter 36, page 156)

*نوشته ی آنا سیویل، رمانی درباره زندگی مردمِ انگلیس در قرن 19.





بازدید امروز: 40 ، بازدید دیروز: 17 ، کل بازدیدها: 387578
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ