غم آشنایان هلاک دردند*
ارسال شده توسط م.رضوی در 94/9/24پارسال وقتی بعد از سه روز و نیم پیاده روی به کربلا رسیدیم، همه تنم درد می کرد. امسال همان مسیر نجف کربلا را در دو روز و نیم رفتیم، و کفش و لباس هایم همان کفش و لباس های پارسال بود و فقط کوله ام کمی سبک تر شده بود؛ اما وقتی به کربلا رسیدیم غیر از کمی خستگی، هیچ خبری از پادرد و کمردرد و شانه درد نبود. راستش وقتی از سیطره کربلا گذشتیم، به حال آدم هایی که داشتند کیلومترهای آخر را لنگان لنگان می رفتند، و حتی به حال پارسال خودم، حسودیم شد. انگار به امید گرفتن شیرینی در یک صف طویل ایستاده باشم و وقتی می رسم شیرینی ها تمام شده باشد و به من هیچی نرسد.
*تیتر قسمتی از شعر آقای کیومرث عباسی قصری است (+)؛ «غمآشنایان هلاک دردند، نه خسته از آن نه سیر گردند/ کنند اعراض اگر به آنان، به رایگان هم دهی دوا را»
کلمات کلیدی : پیاده روی اربعین
نظر