سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ثمره مجاهدت

ارسال شده توسط م.رضوی در 91/1/30

 

به بهانه ی دهه بزرگداشت امام علی النقی الهادی (علیه السلام) در فضای مجازی

«در نبرد بین امام هادی (ع) و خلفایی که در زمان ایشان بودند، آن کس که ظاهراً و باطناً پیروز شد، حضرت هادی (ع) بود. در زمان امامت آن بزرگوار، شش خلیفه، یکی پس از دیگری، آمدند و به درک واصل شدند. آخرین نفر آنها مُعتزّ بود که حضرت را شهید کرد و خودش هم به فاصله کوتاهی مُرد. این خلفا غالباً با ذلت مردند؛ یکی به دست پسرش کشته شد، دیگری به دست برادرزاده‌اش و به همین ترتیب بنی‌عباس تار و مار شدند، به عکس شیعه. شیعه در دوران حضرت هادی و حضرت عسکری (ع) و در آن شدت عمل، روز به روز وسعت پیدا کرد، قوی‌تر شد.

حضرت هادى (ع) چهل‌ودو سال عمر کردند که بیست سالش را در سامرا بودند؛ آن‌جا مزرعه داشتند و در آن شهر کار و زندگى مى‌کردند. سامرا در واقع مثل یک پادگان بود و آن را معتصم ساخت تا غلامانِ تُرکِ نزدیک به خود را –با تُرک‌های خودمان، تُرک‌های آذربایجان و سایر نقاط اشتباه نشود- که از ترکستان و سمرقند و از همین منطقه‌ى مغولستان و آسیاى شرقى آورده بود، در سامرا نگه دارد. این عده چون تازه اسلام آورده بودند، ائمه و مؤمنان را نمى‌شناختند و از اسلام سر در نمى‌آوردند. به همین دلیل، مزاحم مردم مى‌شدند و با عرب‌ها -مردم بغداد- اختلاف پیدا کردند. در همین شهرِ سامرا عده‌ى قابل توجهى از بزرگان شیعه در زمان امام هادى (ع) جمع شدند و حضرت توانست آنها را اداره کند و به وسیله‌ى آنها پیام امامت را به سرتاسر دنیاى اسلام -با نامه‌نگارى و...- برساند. این شبکه‌هاى شیعه در قم، خراسان، رى، مدینه، یمن و در مناطق دوردست و در همه‌ى اقطار دنیا را همین عده توانستند رواج بدهند و روزبه‌روز تعداد افرادى را که مؤمن به این مکتب هستند، زیادتر کنند.

امام هادی (ع) همه‌ی این کارها را در زیر برقِ شمشیرِ تیز و خون‌ریز همان شش خلیفه و علی‌رغم آنها انجام داده است. حدیث معروفی درباره‌ی وفات حضرت هادی (ع) هست که از عبارت معلوم می‌شود که عده‌ی قابل توجهی از شیعیان سامرا جمع شده بودند؛ به گونه‌ای که دستگاه خلافت هم آنها را نمی‌شناخت؛ چون اگر می‌شناخت، همه‌شان را تارومار می کرد. اما این عده چون شبکه‌ی قوی‌ای به وجود آورده بودند، دستگاه خلافت نمی‌توانست به آنها دسترسی پیدا کند.

جانم فدای امام هادی (ع)
از عکاس مسلمان

یک روز مجاهدت این بزرگواراها –ائمه (ع)- به قدرِ سال‌ها اثر می‌گذاشت و یک روز از زندگی مبارک اینها مثل جماعتی که سال‌ها کار کنند، در جامعه اثر می‌گذاشت و این بزرگواران دین را همین‌طور حفظ کردند، واِلّا دینی که در رأسش متوکل و معتزّ و معتصم و مأمون باشد و علمایش اشخاصی باشند مثل یحیی‌بن‌اکثم، که با آنکه عالم دستگاه بودند، خودشان فُسّاق و فُجّارِ درجه یکِ علنی بودند، اصلاً نباید بماند؛ باید همان روزها به کل کَلَکِ آن کنده می‌شد، تمام می‌شد. این مجاهدت و تلاش ائمه (ع) نه فقط تشیع، بلکه قرآن، اسلام و معارف دینی را حفظ کرد؛ این است خاصیت بندگان خالص و مخلص و اولیای خدا. اگر اسلام انسان‌های کمربسته نداشت، نمی‌توانست بعد از هزارودویست سال، سیصد سال تازه زنده شود و بیداری اسلامی به وجود بیاید؛ باید یواش‌یواش از بین می‌رفت. اگر اسلام کسانی را نداشت که بعد از پیغمبر این معارف عظیم را در ذهن تاریخِ بشری و در تاریخ اسلامی نهادینه کنند، باید از بین می‌رفت؛ تمام می‌شد و اصلاً هیچ چیزش نمی‌ماند. اگر هم می‌ماند، از معارف چیزی باقی نمی‌ماند؛ مثل مسیحیت و یهودیتی که حالا از معارفِ اصلی‌شان تقریباً هیچ چیز باقی نمانده است. اینکه قرآن سالم بماند، حدیث نبوی بماند، این همه احکام و معارف بماند و معارف اسلامی بعد از هزار سال بتواند در رأس معارف بشری خودش را نشان دهد، کار طبیعی نبود؛ کار غیرطبیعی بود که با مجاهدت انجام گرفت. البته در راهِ این کار بزرگ، کتک خوردن، زندان رفتن و کشته شدن هم هست، که اینها برای این بزرگوارها چیزی نبود.»

بیانات رهبر در 30/5/1383، به نقل از کتاب انسان 250 ساله 


مطمئن باشید، خدا شکست ناپذیر است!

ارسال شده توسط م.رضوی در 90/2/5


ماهیت قیام بحرین را می شود از عکس العمل نیروهای آل خلیفه و آل سعود فهمید:

تخریب مساجد در بحرین

تخریب مساجد و قرآن سوزی در بحرین

و خدا خودش گفته: "و لینصرنّ الله من ینصره"، آن هم با ادات تأکید بسیار!

پ.ن.
قطعا خداوند از کسانى که ایمان آورده اند دفاع می کند [زیرا] خدا هیچ خیانتکار کفر پیشه اى را دوست ندارد.
به کسانى که جنگ بر آنها تحمیل شده اذن [جهاد] داده شده است، چرا که مورد ظلم قرار گرفته اند،
و البته خدا بر نصرت آنها تواناست.
کسانى که به ناحق از خانه هایشان بیرون رانده شدند، چرا که مى‏گفتند: پروردگار ما خداست.
و اگر خدا بعضى از مردم را با بعضى دیگر دفع نمى‏کرد، صومعه ها و کلیساها و کنیسه ها و مساجدى که نام خدا در آنها بسیار ذکر مى‏شود سخت ویران مى‏شد،
و قطعا خدا به کسی که [دین] او را کمک می کند یاری می دهد،
که خدا مسلما نیرومند شکست ناپذیر است.
کسانى که چون در زمین به آنها توانایى دهیم نماز برپا مى‏دارند و زکات مى‏دهند و امر به معروف و نهى از منکر مى‏کنند،
و سر انجام همه کارها با خداست.
(سوره مبارکه حج، آیات 38-41)

پ.ن.2. نقشه ی مساجد تخریب شده ی بحرین در گوگل مپ (+)


پیوند

ارسال شده توسط م.رضوی در 89/7/27


...22 بهمن 1357...
امام...
بهشت زهرا...
12بهمن...
راهپیمایی های تاسوعا و عاشورا...
13 آبان...
17شهریور...
مقاله در توهین به امام و قیام 19 دی 56...
کاپیتولاسیون...
کشتار کفن پوشان ورامین...
دستگیری امام و قیام 15 خرداد 42...
حادثه فیضیه...
انقلاب سفید و تحریم رفراندوم توسط امام...
لایحه ی انجمن های ایالتی و ولایتی...
آیت الله کاشانی و ملی شدن صنعت نفت در 1329...
مدرس و تظاهرات مردمی در اعتراض به جمهوری رضاخانی در 1302...
مهاجرت صغری و کبری آیت الله طباطبایی و آیت الله بهبهانی و افتتاح مجلس در 1285...

1267:
شرکت انگلیسی "رژی" امتیاز خرید و فروش و ساختن کل توتون و تنباکوی ایران را در داخل و خارج کشور به مدت 50 سال به "تالبوت" و شرکایش داده است. در عوض سالانه 15 هزار لیره ی انگلیس و 4/1 عایدات کمپانی پس از کاستن همه ی مخارج به دولت ایران می رسد. طبق بندهای دیگر صاحبان امتیاز مجازند جهت آگاهی از میزان محصول زارعان به هرگونه تفحص و تجسس دست بزنند و ضمناً کلیه ی اسباب و لوازمی که صاحبان امتیاز وارد ایران می کنند از همه ی رسوم گمرکی و پرداخت هرگونه مالیات معاف است...

فرنگیان از لندن وارد ایران و از آنجا به شهرهای مختلف تقسیم شده اند. زمین ها خریده اند، ساختمان ها بنا کرده اند، بیمارستان ها، مدرسه ها و کلیساهای متعدد به پا کرده اند و مردم را به مسیحیت می خوانند. دختران را به پرستاری کودکانشان استخدام کرده اند و مردانی را برای تفتیش و دفاع از کمپانی به خدمت درآورده اند...

برخی علما با اعلان کتبی و ابلاغ شفاهی مردم را از استعمال دخانیات منع کرده اند. اول نه به عنوان حرمت، فقط به استفاده نکردن. و بعد حکم به تحریم کرده اند و فتوا داده اند: "استعمال توتون و تنباکو در شرایط فعلی حرام است، حمایت کنندگان کمپانی مرتدند، کارگران و کلیه ی همکاران با کمپانی نجسند، مردم باید آنان که با فرنگی و کمپانی روابطی دارند، به حمام و مساجد راه ندهند و نگذارند از سقاخانه ها آب بخورند"...

میرزای شیرازی به ولیعهد و شاه پیغام می دهد: "اگر دولت از عهده (ی لغو امتیاز) برنمی آید من به خواست خدا آن را برهم می زنم، اگر دولت از عهده ی جواب بیرون نتوان آمد، ملت از جواب حسابی عاجز نیست." و حکم می دهد: " الیوم استعمال تنباکو و توتون، بأی نحو کان، در حکم محاربه با امام زمان صلوات الله علیه است. "...

حتی اوباشان و فاسقان همگی چپق هایشان را شکسته اند، تکه های آن را در جلو عمارت کمپانی انباشته اند، و فریاد برمی آورند که: ما شراب را می خوریم، ولی چپق را تا آقای میرزا حلال نکند دم هم نخواهیم زد. شراب خوردن توبه دارد ولی محاربه با امام زمان توبه ندارد...

مدرس می گوید: وقتی از پیروزی های واقعه ی دخانیه با میرزا صحبت می کردم، گفت: "حالا حکومت های قاهره فهمیدند قدرت اصلی یک ملت و نقطه ی تحرک شیعیان کجاست. حالا تصمیم می گیرند این نقطه و این مرکز را نابود کنند. نگرانی من از آینده ی جامعه ی اسلامی است."

پ.ن.
آماج حملات دشمنان، دو نقطه‌ى اساسى است: یکى دین، یکى مردم و وفادارى آنها. میدانند که اگر این انقلاب، یک انقلاب دینى نبود، قدرت مقاومت نداشت...

بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع بزرگ مردم قم‌، 27/7/1389


دختران راهی دیگر

ارسال شده توسط م.رضوی در 89/6/20


پیش-خوان: چند روزی است می خواهم از دو موضوع بنویسم: قرآن سوزی و سیل پاکستان. اما نمی دانم کلمه ها از من فرار می کنند یا من از کلمه ها، که نمی نشینند کنار هم، جمله بسازند.
یک folder در کامپیوترم دارم، شامل نوشته های چند سال گذشته. هروقت دیدید پستی بی ربط با مباحث روز گذاشته ام، یعنی حس نوشتن ندارم و برای سر نرفتن حوصله ی خودم و شما، سری به آن folder زده ام و فایلی را اینجا copy-paste کرده ام! 

کتاب "دخترانِ راهی دیگر" به قلم یک مادر مسیحی آمریکایی که دخترش در ازدواج با یک دانشجوی غیر آمریکایی مسلمان شده، نگارش یافته است. نویسنده سعی کرده است تا با مراجعه به عده ی دیگری از دختران آمریکایی مسلمان شده، تحقیق کند که آنها چرا و چگونه به اسلام روی آوردند.

 خانم "کارول آنوی" بعد از آنکه دختر جوانش در سال 1981 مسلمان می شود، به شدت ناراحت و متاسف می شود. وی که خود بانوی مسیحی مؤمن و معتقدی بوده، تصور می کرده دخترش با انصراف از مسیحیت و گرایش به اسلام، کافر شده و به قول معروف آخرت خود را بر باد داده است.

 وی از رهگذر مسلمان شدن دخترش مطلع می شود که فرزند وی تنها آمریکایی مسلمان شده نیست، بلکه امثال دختر وی در آمریکا فراوانند. که به قول او "راهی دیگر" برای خود انتخاب کرده و به اسلام گرویده اند. او با توجه به این واقعیت ها تصمیم می گیرد با عده ای از این دختران و والدین آنها تماس بگیرد و مشکلات خود را با آنها در میان بگذارد تا از تجربه ی آنها برای رفع مشکل خود و امثال خود استفاده کند.

کارول خطاب به زنانی که متولد آمریکا هستند و به اسلام گرویده اند نامه ای می نویسد و با معرفی خود و دخترش و توضیح ماجرا، دو پرسشنامه در اختیار آنان می گذارد و از آنها می خواهد تا یکی از آن دو را خود تکمیل کنند و دیگری را در اختیار والدین خود قرار دهند. پنجاه و سه نفر از این زنان به سؤالات او پاسخ می دهند. از آن پس وی به دسته بندی پاسخ ها و تجزیه و تحلیل آنها می پردازد.

آنچه می خوانید قسمت هایی از این کتاب است که از متن پاسخ زنان آمریکایی مسلمان شده به پرسشنامه انتخاب شده است.

-     تنها وقتی که انجام عبادات مذهبی برایم مشکل است، ایام کریسمس است. وقتی که همه چیز عملا به نوعی "مسیحیت زده" می شود و مجبور می شوم به همه توضیح دهم که چرا من این ایام را جشن نمی گیرم و در جشن هایشان شرکت نمی کنم. ایام دیگری که قدری کار برایم مشکل می شود، طول ماه رمضان است که افراد دائما از من سؤال می کنند که نهار چه می خورم و باید به آنها بگویم که من روزه ام. فهمیدن موضوع برای مردم دشوار است و می دانم که آنها به خاطر این موضوع پشت سرم حرف می­زنند. اما من عقایدم را با یک ساندویچ مک دونالد معامله نمی کنم. 

-     تصور من از زن بودن تغییر کرده است. دیگر آزادی را در شلوارهای تنگ و کوتاه نمی بینم، بلکه آن را در حجاب و وقار می یابم. دیگر قائل به تساوی زن و مرد نیستم، بلکه بر این باورم که برای هر کدام نقش هایی وجود دارد که مناسب آنهاست. در عین حال همه ی ما، زن و مرد، دارای نیازها و استعدادهای منحصر به فردی هستیم که فرصت پرورش آنها را داریم. 

-     یک زن هیچ مسئولیتی در قبال اداره ی زندگی خود ندارد. شوهر مجبور است که همه گونه حمایت لازم را از زن در زندگی بر عهده گیرد. هرگونه پولی که زن به دست می آورد، از قبیل پولی که احیانا فرزندان حاصل از ازدواج قبلی به او می دهند، درآمد ناشی از کار، مهریه ی او، ارثی که به او می رسد، یا هرگونه درآمد دیگری که به دست آورد فقط متعلق به خود اوست و می تواند بسته به میل خود آن را پس انداز کند یا در هر مسیر مشروع دیگری خرج کند.

شوهر نمی تواند به هیچ وجه به بخشی از درآمد زن دست بزند! اگر زن شاغل است، درصورتی که دلش بخواهد می تواند به تامین مخارج خانه نیز کمک کند. مابقی درآمد وی فقط و فقط مال خودش است. همسرم این موضوع را به هنگام ازدواجمان نمی دانست. هنگامی که مساله را برایش توضیح دادم، او گفت که سر مردها کلاه رفته است! 

-     به عنوان یک زن مسلمان دوست دارم بگویم که اسلام مرا از جهات مختلفی آزاد کرد. بیشتر آمریکایی ها، زنان مسلمان را انسان هایی ستمدیده می دانند. اما باید بدانند که اگر زنان مسلمان ستمدیده اند به این دلیل است که اسلام واقعی را رها کرده اند و از آداب فرهنگی کشورشان پیروی می کنند. اسلام تمام زوایدی را که مقام زن را پایین می­آورد بیرون می اندازد و زنان را به سوی عزت نفس و اعتماد به نفس راهنمایی می کند.

بیشتر زنان آمریکایی تصور می کنند آزادترین زنان روی کره ی زمین­اند ولی در واقع از بند ستم رها نشده اند. هرکسی که بخواهد از ترس طرد شدن اندام مناسبی داشته باشد، هرکسی که بدنش را به قصد به اصطلاح "جلب توجه" نشان دهد، هر کس که در مقابل کار یکسان با مردان حقوق کمتری می گیرد، هر کسی که جزء این گروه­هاست، هنوز بر او ستم می شود. تنها راه حل این افراد دور انداختن زنجیرهای اسارت و پذیرش خدا و اسلام در زندگی است.





بازدید امروز: 72 ، بازدید دیروز: 24 ، کل بازدیدها: 396508
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ