جنگی که بود، جنگی که هست
ارسال شده توسط م.رضوی در 90/10/21
«... مادر، مادر شهید، مادر دو شهید، مادر سه شهید، مادر چهار شهید؛ شوخى نیست؛ اینها به زبان آسان مىآید. بچهى انسان سرما میخورد، دو تا سرفه میکند، چقدر نگران میشویم؟ یک بچهى انسان برود کشته بشود، دومى برود کشته بشود، سومى برود کشته بشود؛ شوخى است؟ و این مادر با همان احساسات مادرانهى سالم و جوشان و پرفوران، آنچنان نقشى ایفاء کند که صد تا مادر دیگر تشویق بشوند بچههاشان را بفرستند میدان جنگ. اگر این مادرها آن وقتى که جنازهى بچههاشان مىآمد یا حتّى نمىآمد، آه و ناله میکردند، گله میکردند، یقه چاک میزدند، اعتراض به امام و اعتراض به جنگ میکردند، مطمئناً جنگ در همان سالهاى اول و در همان مراحل اول زمینگیر میشد. نقش مادران شهدا این است.
همسران صبور شهدا، زنهاى جوان، شوهران جوانِ خودشان را در آغاز زندگى شیرین خانوادگىِ مورد آرزو از دست بدهند. اولاً راضى بشوند این شوهر جوان بلند شود برود جائى که ممکن است برنگردد؛ بعد هم شهادت او را تحمل کنند؛ بعد هم افتخار کنند، سرشان را بالا بگیرند.
اینها آن نقشهاى بىبدیل است...»*
مادر شهید احمدی روشن: «تروریست ها با این اقدامات فقط برای آمریکا و صهیونیست ها مزدوری می کنند، اما بدانند ما از این اقدامات نمی هراسیم و مصمم به ادامه راه این شهیدان هستیم.» (+)
همسر شهید احمدی روشن: «افتخار می کنم همسرم به درجه رفیع شهادت رسیده است.» (+)
پ.ن. موقع گفتن این جملات، فقط چند ساعت از شهادت عزیزشان می گذشت...
*بیانات رهبر در سومین نشست اندیشه های راهبردی (+)
**تیتر امانتی است.
بعدا نوشت: کمپین همکاری دانشجویان با سازمان انرژی اتمی، امضا کنید! (+)