شمّاس شامی
ارسال شده توسط م.رضوی در 92/9/22
[گفتگوی یک کشیش مسیحی با یکی از سربازان سپاه یزید که پس از واقعه ی کربلا از معرکه ی جنگ فرار کرده و به دِیر پناه آورده است.]
"- مالِ باخت رفته، باز می گردد، اما باورِ فروخته شده هرگز بازنمی گردد. در این جنگ من باورم را به معامله گذاشته بودم درحالی که خود نمی دانستم.
- کدام باور؟
- من فکر می کردم، همان طور که دیگر همرزمانم فکر می کردند، شمشیر از پی حق می زدیم. ولی لحظه ای به خود آمدیم دیدیم شمشیر از پی جهل می زدیم.
- ولی چند لحظه ی قبل گفتید به طمع رفته بودید.
- شما نپرسیدید به طمع چی، من هم نگفتم. طمع که فقط سکه و زن نمی شود. بدترین طمع، مفت خریدن بهشت است."
از کتاب شمّاسِ شامی، نوشته مجید قیصری، نشر افق، صفحه 75
کلمات کلیدی : معرفی کتاب، کربلا، شمّاس شامی
نظر