روز شیرین
ارسال شده توسط م.رضوی در 92/10/29
کاری که یازده سال قبل شروع کرده بودی، به لطف خدا، تمام شود!
کاری که یازده سال قبل شروع کرده بودی، به لطف خدا، تمام شود!
داشتیم درباره انگیزه های حفظ قرآن حرف می زدیم. می گفت تا وقتی به کل قرآن مسلط نباشی، اسلام برایت همان چیزی است که دیگران تعریف کرده اند. یکی جنبه های فردی و عبادی اش را نشانت می دهد، یکی جنبه های اجتماعی و سیاسی اش را. یکی روی اخلاق اسلامی تکیه می کند و یکی روی جنگ و جهاد. یکی جز آیات و روایات نماز و زکات چیزی نمی بیند و یکی آنقدر آیات و روایات سیاسی را پررنگ عرضه می کند که اهمیت نماز و زکات فراموشت می شود.
می گفت تا وقتی به کل قرآن تسلط نداشته باشی، نمی دانی جای هر کدام از این زیرمجموعه ها کجاست و نسبتشان با هم چگونه است.
می گفت وقتی حافظ قرآن می شوی، می فهمی خدا روی چه چیزهایی خیلی غیرت دارد. کجاها بیشتر تأکید کرده و باید حواست جمع باشد.
درست است که از حفظ کل قرآن تا شناخت عمیق و حقیقی اسلام خیلی راه است، اما بعد از حفظ حداقل می توانی ادعا کنی این شناختِ هرچند سطحی، بی تناسب و کاریکاتوری نیست.
ان شاءالله خدا روزی همه مان بکند!
پ.ن. واضح است که منظور صرفاً حفظ، بدون تدبر، نیست.
این جمله را در نظر بگیرید:
«خوب است نوجوانان کنکور بدهند؛ حافظهشان تقویت میشود.»
و این جمله را:
«خوب است نوجوانان قرآن حفظ کنند؛ حافظهشان تقویت میشود.»
اولی خندهدار است، نه؟
اما دومی را زیاد شنیدهایم؛ حتی از معلم قرآن!!
پشتِ بعضی جملههای به ظاهر ساده، جهانبینی آدمها پیداست...
«یک جنبهى مهمتر دیگر، حفظ قرآن است. برادران! شماها چرا قرآن را حفظ نمىکنید؟ شماها جوانید. واللَّه مکرر اتفاق افتاده که با خودم فکر کردهام و گفتهام که اگر ممکن باشد، هرچه دارم، بدهم و حفظ قرآن را بگیرم؛ ولى افسوس که ممکن نیست. در این سن، من دیگر نمىتوانم قرآن را حفظ کنم؛ اما شما جوانید، شما بچهاید و مىتوانید حفظ کنید. حافظهى شما، حافظهى جوانى است. سنین بیستوپنجساله و سىساله و زیر سى سال - که غالب قرّاء ما بحمداللَّه در این سن هستند - سنین حفظ قرآن است. کلام خدا و آیات کریمهى الهیه را حفظ کنید و از حفظ بخوانید.»
بیانات رهبر در دیدار قاریان قرآن (1370/1/22)
بیانات رهبر در دیدار قاریان، حافظان و اساتید قرآنی (+):
یکى از چیزهائى که میتواند تدبر در قرآن را به ما ارزانى بدارد، حفظ قرآن است. ما حافظ قرآن کم داریم. من قبلاً گفتم که در کشور ما حداقل باید یک میلیون نفر حافظ قرآن باشند - حالا یک میلیون که عدد کمى است نسبت به این جمعیتى که ما داریم - اما حالا چون دوستان الحمدللَّه یک مقدماتى فراهم کردهاند، کارهائى را مشغول شدهاند و دارند برنامههائى را فراهم میکنند براى اینکه انشاءاللَّه حفظ راه بیفتد، ما هم امیدمان بیشتر شده و به جاى یک میلیون، میگوئیم انشاءاللَّه ما باید ده میلیون نفر حافظ قرآن داشته باشیم.
البته توجه داشته باشید که حفظ قرآن قدم اول است. اولاً حفظ را باید نگه داشت. بنابراین حافظ قرآن باید تلاوت کنندهى مستمر قرآن باشد؛ یعنى مرتباً بایستى قرآن را تلاوت کند؛ والّا حفظ از دست خواهد رفت. بعد بایستى این حفظ کمک کند به تدبر، که اینجور هم هست؛ حفظ حقیقتاً کمک میکند به تدبر. آنجائى که شما قرآن را تکرار میکنید، حافظید و میخوانید، فرصت تدبر و تعمق در آیات قرآن براى شما پیدا میشود.
البته انس با تفاسیرى که مراد از آیه را تبیین میکنند، خیلى لازم است. وقتى حفظ باشد و این انس با تفسیر هم باشد و تدبر باشد، همان چیزى که انتظارش در جامعهى ما هست، پیش مىآید: شکوفائى قرآنى. شما تصور کنید در کشور ما ده میلیون، پانزده میلیون کسانى باشند از مردان و زنان که اینها با معارف قرآن آشنا باشند، ببینید این چقدر باارزش است. آموزشهاى قرآنى را، درسهاى قرآنى را، نصایح قرآنى را، انذارهاى قرآنى را، بشارتهاى قرآنى را در ذهن داشته باشند، آنها را مرور کنند، آنها را بر دل خودشان فرا بخوانند؛ اصلاً یک ملت پولادینى به وجود مىآید. خوشبختانه زمینههایش فراهم است. امروز هم عزم و ارادهى ملت ما عزم پولادینى است. اما آن ساخت قرآنى جامعه در آن صورت به دست خواهد آمد، که ما امیدواریم انشاءاللَّه این پیش بیاید.
از دیروز دارم چرتکه می اندازم توی ذهنم!
دو ماه پیش در جمعی از حافظان قرآن بودم. از کوچکترینشان -که ده سال داشت- بگذریم، بقیه حدود 18 تا 40 ساله بودند.
حالا فرض می کنیم حفظ را بشود از سنین 15 سالگی (نوجوان اول دبیرستان که تا حدودی با زبان عربی آشناست) تا 40 سالگی (با سختی و تلاش فراوان!) شروع کرد.
جمعیت ایران برحسب سن را از اینجا (+) نگاه کردم:
15-19 ساله: 8.7 میلیون
20-24 ساله: 9 میلیون
25-29 ساله: 7.2 میلیون
30-34 ساله: 5.5 میلیون
35-39 ساله: 4.9 میلیون
مجموعشان می شود حدود 35 میلیون نفر. اگر قرار باشد ده میلیون حافظ در کشور داشته باشیم، یعنی تقریباً از هر سه نفری که دارند این متن را می خوانند، یکیشان باید شروع کند به حفظ قرآن!
پ.ن. پیشتر نوشته بودم (+)؛ باور کنید سخت نیست! زیاد از حافظان شنیده ام که قرآن چنان به وقت برکت می دهد، که انگار آن یکی-دوساعت حفظ روزانه، جزو 24 ساعت شبانه روز محسوب نمی شود!
بیانات دیروز آقا در دیدار با حافظان و قاریان قرآن (+):
آنچه من حالا در این جلسه میخواهم به طور خاص به قرآنىهاى عزیز کشورمان بگویم این است که به سمت حفظ قرآن بیشتر بروید. حفظ، وسیله است البته؛ حفظ وسیله است. حفظ، هدف نیست. حفظ قرآن، وسیله است؛ وسیله است براى این که انسان، آسان بخواند، آسان تکرار کند و امکان تدبر پیدا کند. جوانها بروند از استعدادشان، از حافظهشان استفاده کنند؛ بچهها را، جوانها را بکشانید به سمت حفظ قرآن. البته امروز با گذشتهى ما قابل مقایسه نیست، خیلى جلو هستیم؛ اما کم است. آنچه که الان در کشور ما وجود دارد، کم است. بروند به سمت حفظ قرآن. وقتى که حفظ شد، حفظ حاصل شد، آن وقت توان و فرصت براى تدبر بیشتر پیدا خواهد شد و همین تدبر است که کلید است. کلید اصلى، همین تدبر در قرآن و فکر کردن در قرآن است.
پ.ن. اگر وقت کلاس حفظ رفتن ندارید یا دور و برتان پیدا نمیشود، مؤسسهای هست برای حفظ غیر حضوری؛ مؤسسه قرآن و نهجالبلاغه قم (+).
هفتهای یک، دو یا سه روز در ساعتی که برایتان مشخص کردهاند، تماس میگیرید و در مدت ده دقیقه محفوظاتتان را ارائه میدهید.
بزرگترین مزیت مؤسسه این است که برنامهی حفظ کاملاً انعطافپذیر و طبق شرایط شماست. یعنی میزان حفظ بستگی به خودتان دارد. هرگاه وقتتان آزادتر است –مثل ایام تابستان- میتوانید با سرعت بیشتری حفظ کنید و هرگاه وقت کمتری دارید –مثل زمان امتحانات- با سرعت کمتری.
البته برنامهی معمول مؤسسه این است که هفتهای سه بار تماس بگیرید و هر بار یک صفحه حفظ کنید، که با این شرایط طی چهار سال حافظ کل میشوید.
هر صفحه حفظ، اگر تجربه نداشته باشید، حداکثر یک ساعت وقت میگیرد. اگر هم باتجربه باشید، حداکثر ده دقیقه! (البته دوره کردن محفوظات تلافی آن 50 دقیقه را درمیآورد!) و در مجموع برای پیش رفتن با برنامهی معمول مؤسسه، روزی یک تا دو ساعت وقت لازم است.