پس قبول کن!
ارسال شده توسط م.رضوی در 94/4/15یا من عَوَّدَ عبادَه قبولَ الانابة*،
خودت عادتمان داده ای، حالا نمی شود که ترک عادت کنیم، می شود؟!
* «اى کسى که بندگانت را به پذیرفتن توبه عادت داده اى»؛ از دعای 12 صحیفه سجادیه
یا من عَوَّدَ عبادَه قبولَ الانابة*،
خودت عادتمان داده ای، حالا نمی شود که ترک عادت کنیم، می شود؟!
* «اى کسى که بندگانت را به پذیرفتن توبه عادت داده اى»؛ از دعای 12 صحیفه سجادیه
و لاتَفْتِنّى بِالسَّعَةِ،
وَامْنِحْنى حُسْنَ الدَّعَةِ،
وَ لاتَجْعَلْ عَیْشى کَدّاً کَدّاً.
و به وسعت روزى آزمایشم مکن،
و از آسایش در زندگى برخوردارم نما،
و معیشتم را دشوار مکن.
صحیفه سجادیه، دعای 20 (مکارم الاخلاق)
فارحَمنی –اللهم- فَإنّی امرؤٌ حقیرٌ، و خَطَری یسیرٌ، و لیس عذابی ممّا یزیدُ فی مُلکِکَ مثقال ذرّةٍ،
ولَو أنَّ عذابی ممّا یزیدُ فی مُلکِکَ لَسَئلتُک الصّبرَ علیه، و اَحبَبتُ اَن یکونَ ذلک لک،
ولکن سلطانک –اللهم- اعظمُ، و مُلکُک اَدوَمُ مِن اَن تَزیدَ فیه طاعةُ المطیعین، اَو تنقُصَ منه معصیةُ المذنبین.
خدایا بر من رحم کن زیرا که فردى کوچکم، و قدر و منزلتم ناچیز است، و عذابم چیزى نیست که به مقدار ذرّه اى در پادشاهیت بیفزاید،
و اگر عذابم در پادشاهى تو می افزود هرآینه صبر بر آن را از تو درخواست می کردم، و دوست می داشتم که آن فزونى تو را باشد،
اما اى خدا، سلطنت تو بزرگتر و پادشاهیت بادوامتر از آن است که طاعت مطیعان در آن بیفزاید، یا عصیان گنهکاران از آن بکاهد.
دعای 50 صحیفه سجادیه
و لا یُنجینی منک،
الا التّضرّعُ الیک و بین یدیک.
و مرا جز زاری به سوی تو و در برابر تو نجات نمی بخشد.
از دعای 48 صحیفه سجادیه (در روز عید قربان و جمعه)
دعای سوم صحیفه سجادیه، وقتی ملائک خدا را توصیف میکند، آهِ حسرت آدم را درمی آورد. به خصوص این عبارتش:
و لایغفُلون عن الوَلَهِ الیک
و از شیفتگى به سوى تو غافل نمی گردند.*
فرشته هایی که عاشقی یادشان نمی رود!
* دعای سوم صحیفه سجادیه(نیایش در طلب رحمت بر حمله عرش و بر هر فرشته مقربش)
مصرعی از حافظ؛ «پیوسته چو ما در طلب عیش مدام است»
اللهم و إنّه لا وفاءَ لی بالتَّوبةِ الّا بِعِصمَتِک.
الهی مرا قدرت وفای به توبه ی خود، جز با حفظ تو نیست.*
حالا که مرا تا اینجا آوردی، نگذار جایی بروم. نگهم دار. من به آغوش تو انس گرفته ام.
*صحیفه سجادیه، دعای 31
خودت دستور دادی: بیا؛ که من توانستم بیایم. آن هم با یک لیست طویل از خواسته هایم. وگرنه بعد از این همه دادن های تو و ناسپاسی کردن های من، رویم نمی شد آن طرف ها آفتابی شوم!
و أنا یا الهى، عبدُک الَّذى اَمَرْتَه بالدُّعاءِ
فقال: لبَّیک و سَعْدَیْکَ
اى خداى من، آن بنده توام که او را به دعا فرمان دادى،
پس لبّیک و سَعْدَیْکَ گفت و فرمانت را بجاى آورد.*
*صحیفه سجادیه، دعای 16
معمولاً شکرگزار بودن در شرایط رفاه و آسایش کار دشواری نیست. هنر این است که در شرایط سخت بتوانیم بگوییم "خدایا شکرت"، و دلمان نلرزد.
بین آدم های همیشه شاکر هم تفاوت هست. بعضی می گویند: «خدایا سختی دادی؛ ولی شکرت!» یعنی از این وضعیت تلخ –مثلا پای شکسته م- راضی نیستم. ولی شکرت که فقط پایم شکسته، زبانم لال، فلج نشده ام!
اما بعضی دیگر می گویند: «خدایا سختی دادی، پس شکرت!» مثل امام سجاد (علیه السلام) که به خاطر بیمار شدن از خدا تشکر می کند!
حقیقتش، خواندن –و بعد هم عمل کردن- به این دعا برایم سنگین است...
دعای پانزدهم صحیفه سجادیه؛ نیایش هنگامى که بیمار مىشد یا اندوه یا گرفتارى بر او وارد مىگشت.
بارخدایا!
تو را سپاس بر نعمت تندرستى بدن که همواره و پیوسته از آن برخوردار بودم،
و سپاس تو را بر آن بیمارى که در جسمم پدید آوردهاى.
اى خداى من!
نمىدانم که کدام یک از این دو حال براى شکر به درگاهت سزاوارتر است،
و کدام یک از این دو وقت حمد تو را شایستهتر؟
آیا زمان سلامت که روزی هاى پاکیزهات را بر من گوارا ساختهاى،
و به سبب آن براى به دست آوردن رضایت و نعمت هایت به من نشاط بخشیدهاى،
و به سبب آن تندرستى به من نیرو داده تا به طاعتت توفیق یابم؛
یا به هنگام بیمارى که مرا به آن پاک مىسازى،
و نعمتهائى که به من تحفه دادهاى،
تا گناهانى را که از آن گرانبار شدهام تخفیف دهى،
و مرا از سیّئاتى که در آن فرو رفتهام پاک نمایى،
و آگاهیم دهى که پلیدى گناه را به توبه از دل بشویم،
و با یادآورى نعمت قدیم، گناه بزرگم را از پروندهام محو نمایم.
و در خلال این بیمارى، از جمله تحفهها که به من عنایت مىکنى این است
که فرشتگان به حساب من اعمال پاکیزهاى نوشتهاند
که فکر آن به خاطرى نگذشته،
و بر زبانى نرفته،
و هیچ یک از اعضاء در انجامش رنجى نبرده!
بلکه این همه از باب تفضل و احسان تو بر من نوشته شده.
بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست؛
و آنچه را برایم پسندیدهاى درنظرم محبوب ساز،
و تحمل آنچه را برمن وارد نمودهاى آسان ساز،
و مرا از آلودگى اعمال گذشته پاک کن،
و شرّ اعمال گذشتهام را از من بزداى،
و از لذّت عافیت کامیابم فرما،
و گوارایى تندرستى را به من بچشان،
و لطفى کن که از بستر این مرض به سوى عفو و بخشایش تو راه خلاص یابم،
و از این زمینگیرى به گذشت تو انتقال یافته،
و از این اندوه و گرفتارى به راحت تو خلاص یابم،
و از این دشوارى به فرج و گشایش تو سلامت یابم.
که همانا تو بىاستحقاقِ ما احسان روا مىدارى،
و نعمت بىدریغ نثار مىکنى،
و بخشندهاى کریمى که عطایت را پایانى نیست،
و داراى جلال و اکرامى!
و اجعل شکری لک علی ما زَوَیتَ عنّی
اَوفَرَ مِن شکری ایّاک علی ما خَوَّلتَنی.
و شکرم را بر آنچه از من بازداشته ای
افزون تر از شکرم بر آنچه به من عنایت کردی قرار ده.*
خدایا، داده و نداده ات را شکر. و نداده ات را حتی بیشتر!
*صحیفه سجادیه، دعای 25، در مقام رضا و خشنودی
خداوندا چنان کن که از هیبت پدر و مادرم چون از هیبت سلطان خودکامه بیمناک باشم،
و به هر دو چون مادرى مهربان نیکى نمایم،
و اطاعت از آنان و نیکى به هر دوى آنان را در نظرم از لذّت خواب در چشم خوابآلوده شیرینتر،
و براى سوز سینهام از شربت گوارا در ذائقه تشنه خنکتر گردان،
تا خواسته ایشان را بر خواسته خود ترجیح دهم،
و خرسندى آن دو را بر خرسندى خود مقدّم دارم،
و خوبى ایشان را در حق خود هرچند اندک باشد زیاد بینم،
و نیکویى خود را درباره ایشان گرچه بسیار باشد کم شمارم.*
اَللَّهُمَّ اجْعَلْنى اَهابُهُما هَیْبَةَ السُّلْطانِ الْعَسُوفِ،
وَ اَبَرُّهُما بِرَّ الْاُمِّ الرَّؤُوفِ،
وَاجْعَلْ طاعَتى لِوالِدَىَّ وَ بِرّى بِهِما اَقَرَّ لِعَیْنى مِنْ رَقْدَةِ الْوَسْنانِ،
وَاَثْلَجَ لِصَدْرى مِنْ شَرْبَةِ الظَّمْئانِ،
حَتّى اُوثِرَ عَلى هَواىَ هَواهُما،
وَاُقَدِّمَ عَلى رِضاىَ رِضاهُما،
وَاَسْتَکْثِرَ بِرَّهُما بى وَ اِنْ قَلَّ،
وَاَسْتَقِلَّ بِرّى بِهِما وَ اِنْ کَثُرَ.
*صحیفه سجادیه، دعای 25، برای پدر و مادرش (+)
پ.ن. چقدر فاصله هست بین فرازهای این دعا و رفتار من...