همین یک دلیل
ارسال شده توسط م.رضوی در 90/5/29
اعطنی لفقری.
به خاطر فقرم ببخش.
*دعای ابوحمزه ثمالی
اعطنی لفقری.
به خاطر فقرم ببخش.
*دعای ابوحمزه ثمالی
«در آینده مسئولیتهاى کشور با شماست. طراحان کشور، تصمیمگیران و تصمیمسازان، شماها خواهید بود. میتوانید همین راه را ادامه بدهید، آن را به تکامل برسانید، از ظرفیتهاى استفاده نشده استفاده کنید، خلأها را پر کنید و همین چیزهائى را که هى شما میگوئید این اشکال هست، این اشکال هست، این اشکال هست، انتقاد، انتقاد، انتقاد - که درست هم هست - برطرف کنید؛ میتوانید هم این کار را نکنید. نسل جوانِ امروز میتواند تصمیم بگیرد بر بىعملى. البته چنین تصمیمى نخواهد گرفت؛ من شک ندارم. نسل جوان به خاطر ریشهى دینىِ این حرکت و پایهى مستحکم اعتقادىِ این حرکت، این راه را ادامه خواهد داد. براى اولین بار در تاریخ انقلابهاى گوناگون در دنیا، انقلابى به وجود آمده است و خودش را به دنیا عرضه خواهد کرد و حرف اول و اصول و ارزشهاى اولیهى خودش را با همهى وجود، بدون انقطاع استمرار بخشیده و انشاءاللَّه آن را به هدفهاى نهائى خودش میرساند.»
بیانات رهبری در دیدار با دانشجویان (+)
برای ما –که پای صحبت های شما بزرگ شده ایم- اختیاری در کار نیست آقاجان!
به قول جناب حافظ؛ اختیاری نیست بدنامی من، ضلّنی فی العشق من یهدی السبیل!
احبّ اخوانی الیّ من اهدی الیّ عیوبی.*
فردا تولد مسافر است و به اندازه ی بچه های یک ساله، چشم به راه هدیه!
*محبوبترین برادرم نزد من کسی است که عیوبم را به من هدیه دهد. حدیثی از امام صادق (ع).
بعدا نوشت:
مدتی به اینترنت دسترسی ندارم. یعنی نمی خواهم داشته باشم! این مدتی ممکن است چند روز باشد یا چند ماه.
بیانات رهبر در دیدار قاریان، حافظان و اساتید قرآنی (+):
یکى از چیزهائى که میتواند تدبر در قرآن را به ما ارزانى بدارد، حفظ قرآن است. ما حافظ قرآن کم داریم. من قبلاً گفتم که در کشور ما حداقل باید یک میلیون نفر حافظ قرآن باشند - حالا یک میلیون که عدد کمى است نسبت به این جمعیتى که ما داریم - اما حالا چون دوستان الحمدللَّه یک مقدماتى فراهم کردهاند، کارهائى را مشغول شدهاند و دارند برنامههائى را فراهم میکنند براى اینکه انشاءاللَّه حفظ راه بیفتد، ما هم امیدمان بیشتر شده و به جاى یک میلیون، میگوئیم انشاءاللَّه ما باید ده میلیون نفر حافظ قرآن داشته باشیم.
البته توجه داشته باشید که حفظ قرآن قدم اول است. اولاً حفظ را باید نگه داشت. بنابراین حافظ قرآن باید تلاوت کنندهى مستمر قرآن باشد؛ یعنى مرتباً بایستى قرآن را تلاوت کند؛ والّا حفظ از دست خواهد رفت. بعد بایستى این حفظ کمک کند به تدبر، که اینجور هم هست؛ حفظ حقیقتاً کمک میکند به تدبر. آنجائى که شما قرآن را تکرار میکنید، حافظید و میخوانید، فرصت تدبر و تعمق در آیات قرآن براى شما پیدا میشود.
البته انس با تفاسیرى که مراد از آیه را تبیین میکنند، خیلى لازم است. وقتى حفظ باشد و این انس با تفسیر هم باشد و تدبر باشد، همان چیزى که انتظارش در جامعهى ما هست، پیش مىآید: شکوفائى قرآنى. شما تصور کنید در کشور ما ده میلیون، پانزده میلیون کسانى باشند از مردان و زنان که اینها با معارف قرآن آشنا باشند، ببینید این چقدر باارزش است. آموزشهاى قرآنى را، درسهاى قرآنى را، نصایح قرآنى را، انذارهاى قرآنى را، بشارتهاى قرآنى را در ذهن داشته باشند، آنها را مرور کنند، آنها را بر دل خودشان فرا بخوانند؛ اصلاً یک ملت پولادینى به وجود مىآید. خوشبختانه زمینههایش فراهم است. امروز هم عزم و ارادهى ملت ما عزم پولادینى است. اما آن ساخت قرآنى جامعه در آن صورت به دست خواهد آمد، که ما امیدواریم انشاءاللَّه این پیش بیاید.
از دیروز دارم چرتکه می اندازم توی ذهنم!
دو ماه پیش در جمعی از حافظان قرآن بودم. از کوچکترینشان -که ده سال داشت- بگذریم، بقیه حدود 18 تا 40 ساله بودند.
حالا فرض می کنیم حفظ را بشود از سنین 15 سالگی (نوجوان اول دبیرستان که تا حدودی با زبان عربی آشناست) تا 40 سالگی (با سختی و تلاش فراوان!) شروع کرد.
جمعیت ایران برحسب سن را از اینجا (+) نگاه کردم:
15-19 ساله: 8.7 میلیون
20-24 ساله: 9 میلیون
25-29 ساله: 7.2 میلیون
30-34 ساله: 5.5 میلیون
35-39 ساله: 4.9 میلیون
مجموعشان می شود حدود 35 میلیون نفر. اگر قرار باشد ده میلیون حافظ در کشور داشته باشیم، یعنی تقریباً از هر سه نفری که دارند این متن را می خوانند، یکیشان باید شروع کند به حفظ قرآن!
پ.ن. پیشتر نوشته بودم (+)؛ باور کنید سخت نیست! زیاد از حافظان شنیده ام که قرآن چنان به وقت برکت می دهد، که انگار آن یکی-دوساعت حفظ روزانه، جزو 24 ساعت شبانه روز محسوب نمی شود!
استاد قاسمیان توصیه کرده بودند یک بار قرآن را به ترتیب نزولش بخوانیم. گمانم ماه مبارک رمضان فرصت خوبی باشد.
ترتیب نزول سوره های قرآن در زیر هست. با یک تقسیم بندی سی روزه برحسب تعداد صفحات. جدول کاملترش را هم می توانید از اینجا (+) دانلود کنید.
روز اول: علق، قلم، مزمل، مدثر، فاتحه، مسد، تکویر، اعلی، لیل، فجر، ضحی، شرح، عصر، عادیات، کوثر، تکاثر، ماعون، کافرون، فیل
روز دوم: فلق، ناس، اخلاص، نجم، عبس، قدر، شمس، بروج، تین، قریش، قارعه، قیامه، همزه، مرسلات، ق، بلد، طارق، قمر، ص
روز سوم و چهارم: اعراف، جن، یس، فرقان
روز پنجم: فاطر، مریم، طه
روز ششم: واقعه، شعراء، نمل
روز هفتم: قصص، اسراء
روز هشتم و نهم: یونس، هود، یوسف
روز دهم و یازدهم: حجر، انعام، صافات
روز دوازدهم: لقمان، سبا، زمر
روز سیزدهم: غافر(مؤمن)، فصلت، شوری
روز چهاردهم: زخرف، دخان، جاثیه، احقاف
روز پانزدهم: ذاریات، غاشیه، کهف، نحل
روز شانزدهم: نوح، ابراهیم، انبیا
روز هفدهم: مؤمنون، سجده، طور، ملک، حاقه، معارج
روز هجدهم: نبا، نازعات، انفطار، انشقاق، روم، عنکبوت، مطففین
روز نوزدهم و بیستم و بیست و یکم: بقره، انفال
روز بیست و دوم و بیست و سوم: آل عمران، احزاب، ممتحنه
روز بیست و چهارم و بیست و پنجم: نساء، زلزله، حدید، محمد
روز بیست و ششم: رعد، رحمان، انسان(دهر)، طلاق، بینه، حشر، نصر
روز بیست و هفتم: نور، حج
روز بیست و هشتم: منافقون، مجادله، حجرات، تحریم، جمعه، تغابن، صف، فتح
روز بیست و نهم: مائده
روز سی ام: توبه(برائت)
می گوید: "مانده ام چطور می خواهیم توی این گرمای تابستان روزه بگیریم؟ یک ماه رسماً کار و زندگیمان تعطیل می شود!"
و من به روزِ "یا لیتنی قدّمتُ لحیاتی"* گفتنمان فکر می کنم...
* اى کاش براى زندگىام [چیزى] فرستاده بودم. (سوره مبارکه فجر، آیه 24)
بعضی شب ها ماه از پنجره ی اتاقم پیداست. مثل دیشب.
چراغ مطالعه ی کوچکم را که خاموش کردم، اتاق تاریک نشد. ماه بود؛ تقریباً کامل، در آسمان بدون ابر.
اولش ذوق کردم. دراز کشیدم و زل زدم به ماه.
کم کم پلک هایم سنگین شد. بستم شان. نور ماه پشت پلک های بسته ام را هم روشن می کرد.
بهانه داشتم برای خواب. خستگی روز و حجم کارهای فردا. پشت کردم به پنجره. به ماه. به نور.
و خوابیدم.
هر شعبانی که می آید، این فراز مناجات شعبانیه را بیشتر می فهمم:
إلهی
و قد أَفْنَیْتُ عمرِی فی شِرَّةِ السَّهوِ عنک
و أَبْلَیْتُ شَبابی فی سَکْرَةِ التَّباعُدِ منک
معبودا،
عمرم را در بیخبری از تو سپری کردم
و جوانیام را در سرمستیِ دوری از تو فرسودم!
پ.ن. ولادت حضرت علی اکبر (ع) و روز جوان مبارک!
بیانات دیروز آقا در دیدار با حافظان و قاریان قرآن (+):
آنچه من حالا در این جلسه میخواهم به طور خاص به قرآنىهاى عزیز کشورمان بگویم این است که به سمت حفظ قرآن بیشتر بروید. حفظ، وسیله است البته؛ حفظ وسیله است. حفظ، هدف نیست. حفظ قرآن، وسیله است؛ وسیله است براى این که انسان، آسان بخواند، آسان تکرار کند و امکان تدبر پیدا کند. جوانها بروند از استعدادشان، از حافظهشان استفاده کنند؛ بچهها را، جوانها را بکشانید به سمت حفظ قرآن. البته امروز با گذشتهى ما قابل مقایسه نیست، خیلى جلو هستیم؛ اما کم است. آنچه که الان در کشور ما وجود دارد، کم است. بروند به سمت حفظ قرآن. وقتى که حفظ شد، حفظ حاصل شد، آن وقت توان و فرصت براى تدبر بیشتر پیدا خواهد شد و همین تدبر است که کلید است. کلید اصلى، همین تدبر در قرآن و فکر کردن در قرآن است.
پ.ن. اگر وقت کلاس حفظ رفتن ندارید یا دور و برتان پیدا نمیشود، مؤسسهای هست برای حفظ غیر حضوری؛ مؤسسه قرآن و نهجالبلاغه قم (+).
هفتهای یک، دو یا سه روز در ساعتی که برایتان مشخص کردهاند، تماس میگیرید و در مدت ده دقیقه محفوظاتتان را ارائه میدهید.
بزرگترین مزیت مؤسسه این است که برنامهی حفظ کاملاً انعطافپذیر و طبق شرایط شماست. یعنی میزان حفظ بستگی به خودتان دارد. هرگاه وقتتان آزادتر است –مثل ایام تابستان- میتوانید با سرعت بیشتری حفظ کنید و هرگاه وقت کمتری دارید –مثل زمان امتحانات- با سرعت کمتری.
البته برنامهی معمول مؤسسه این است که هفتهای سه بار تماس بگیرید و هر بار یک صفحه حفظ کنید، که با این شرایط طی چهار سال حافظ کل میشوید.
هر صفحه حفظ، اگر تجربه نداشته باشید، حداکثر یک ساعت وقت میگیرد. اگر هم باتجربه باشید، حداکثر ده دقیقه! (البته دوره کردن محفوظات تلافی آن 50 دقیقه را درمیآورد!) و در مجموع برای پیش رفتن با برنامهی معمول مؤسسه، روزی یک تا دو ساعت وقت لازم است.